جدول جو
جدول جو

معنی دس بشوردن - جستجوی لغت در جدول جو

دس بشوردن
دست شستن، قطع امید کردن، دست شستن از چیزی یا کاری
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مأنوس کردن گوساله با مادرش، دست بردن، کورتاژ کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
دست خوردن، مورد تصرف قرار گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
فهمیدن، درک کردن، دزدیدن، قاپیدن، نجات دادن کسی از مهلکه.، هدر رفتن، چرخانیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
شیفته کردن، دلبری کردن
فرهنگ گویش مازندرانی